جدول جو
جدول جو

معنی هار و هور - جستجوی لغت در جدول جو

هار و هور
(رُ)
در تداول عامه، سخت گرسنه. در غایت گرسنگی. مشتاق طعام
لغت نامه دهخدا
هار و هور
سخت گرسنه
تصویری از هار و هور
تصویر هار و هور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قار و قور
تصویر قار و قور
صدای شکم، کنایه از سر و صدا، هیاهو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تار و تور
تصویر تار و تور
بسیار تیره و تاریک
ریزه ریزه، ذره ذره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارت و هورت
تصویر هارت و هورت
هارت و پورت، داد و فریاد، گزافه گویی، اشتلم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از های و هو
تصویر های و هو
صداهای درهم و برهم، شور و غوغا در مجلس شادی وطرب، برای مثال بودی بسیط خاک پر از های و هوی ما / واکنون جهان ز گریه پر از های های ماست (خواجو - ۳۲۹) ندبه و زاری، برای مثال بکندند موی و شخودند روی / ز ایران برآمد یکی های و هوی (فردوسی - ۱/۳۱۶)
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
سخت تیره و تاریک. (جهانگیری). بسیار تیره و تاریک. (برهان). تاریک و تیره و بسیار تاریک. (آنندراج) (انجمن آرا). سخت تاریک. (فرهنگ رشیدی) :
بمیدان چنین گفت بهرام گور
که اکنون که شد روز ما تار و تور...
فردوسی.
، ریزه باشد. (جهانگیری). ریزه ریزه و ذره ذره را نیز گویند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(قارْ رُ)
آواز شکم، قرقر با آواز بلند
لغت نامه دهخدا
(رُ هََ)
آوازی که خربنده خران را دهد برای راندن:
در بار هجوشان کشم از گوش تا به دم
خواهم به چوب رانم وخواهم به هیر و هر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(یُ)
های هوی. هایاهوی. شور و غوغای اهل طرب:
خوشا هایی ز حق وز بنده هویی
میان بنده و حق های و هویی.
عطار.
، غوغا. فریاد. ندبه و زاری. (برهان) :
سپه داغ دل شاه با های و هوی
سوی باغ ایرج نهادند روی.
فردوسی.
بکندند موی و شخودند روی
از ایران برآمد یکی های و هوی.
فردوسی.
بزد کوس و سوی ره آورد روی
جهان شد پر از لشکر و های و هوی.
فردوسی.
چو دارا چنان دید برگاشت روی
گریزان همی رفت با های و هوی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(تُ)
اشتلم. داد و بیداد و فریاد تصنعی
لغت نامه دهخدا
(رُ)
حشرات. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(غارْ رُ)
بمعنی هرج و مرج و آشوب و فتنه باشد. (برهان) ، در تداول عمومی، صداهایی که از امعا شنیده میشود. هیاهوئی که در موقع نزاع و مخاصمت می کنند: اینهمه غار و غور مکن، یعنی سر و صدای بی حاصل از خود درمیاور
لغت نامه دهخدا
تصویری از های و هو
تصویر های و هو
شور و غوغای اهل طرب، هیاهو
فرهنگ لغت هوشیار
داد و بیداد تصنعی اشتلم داد و فریاد تو خالی و آمیخته به تظاهر و گزافه گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاف و هوف
تصویر هاف و هوف
آواز سگ (خاصه سگ پیر) هفهف عفعف عوعو پارس، سگ (در زبان کودکان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قار و قور
تصویر قار و قور
نادرست نویسی غار و غور پارسی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از های و هوی
تصویر های و هوی
((یُ))
شور و غوغا، هیاهو، ناله و افغان در مصیبت و ماتم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قار و قور
تصویر قار و قور
((رُ))
غار و غور، صدایی که از شکم شنیده می شود به ویژه در هنگام گرسنگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غار و غور
تصویر غار و غور
((رُ))
قار و قور، صدایی که در هنگام گرسنگی از شکم شنیده شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تار و تور
تصویر تار و تور
بسیار تیره، ذره ذره، ریزه ریزه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاروهور
تصویر هاروهور
((رُ))
سخت گرسنه
فرهنگ فارسی معین
با فشار و شدت
فرهنگ گویش مازندرانی
شلوغی و سر و صدای زیاد
فرهنگ گویش مازندرانی